Benutzer:KarimSadegh
رسول خدا ص این خبر را به ابوطالب داد. ابوطالب گفت: ای برادرزاده! آیا آنچه می گویی درست است؟ پیامبر ص فرمود: آری به خدا سوگند.ابوطالب این مطلب را با برادرانش در میان گذاشت. آنها گفتند: چه گمان می کنی؟! ابوطالب گفت: به خدا سوگند، محمد هرگز به من دروغ نگفته است. گفتند: حال نظر توچیست؟ گفت: نظرم این است که بهترین لباس های خود را بپوشید و با هم نزد قریش برویم و پیش از آن که خودشان مطلع شوند، این خبر را به آنان می دهیم. بنابراین، از شعب خارج شده و داخل مسجد الحرام شدند و به سمت حجر اسماعیل رفتند. جایی که جز سالخوردگان و خردمندان قریش آنجا نمی نشستند. بزرگان قریش هم آنها را در بالای مجلس نشاندند و منتظر بودند ببینند چه می گویند. ابوطالب فرمود: ما برای بیان مطلبی آمده ایم و پس از آن که برای شما معلوم شد به ما پاسخ دهید. گفتند: خوش آمدید، آنچه شما را مسرور می کند نزد ماست. چه می خواهید؟